سقوط قندوز الگوی توسعه سیطره طالبان بر افغانستان

قندوز یکی از شهرهای مهم و استراتژیک افغانستان است و تصرف آن الگویی برای اشغال دیگر مناطق افغانستان توسط طالبان خواهد بود، ضمن این که تصرف شهر قندوز آینه تمام نمای مسائل امنیتی افغانستان است و بازی های دوگانه برخی بازیگران داخلی در این کشور را که سبب ایجاد چنین اوضاعی شده است را بازگو می کند.

پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/اسماعیل باقری

کابوس ناامنی، ترور و اشغالگری همچنان افغانستان را فرا گرفته است و در روزهای عزاداری تاسوعا و عاشورای حسینی نیز این کابوس از سر مردم مظلوم افغان برداشته نشد. طالبان مشارکتش در این عملیات تروریستی که منجر به شهادت ۱۶ نفر و زخمی شدن ۵۴ تن شد را ردّ کرد و حتی آن را محکوم نمود و داعش مسئولیت آن را برعهده گرفت، در مقابل اما طالبان چندین روز است که بخش هایی از قندوز را به تصرف خود درآورده اند و فریاد شهروندان این شهر، برای نجات از دست طالبان بلند است. قندوز یکی از شهرهای مهم و استراتژیک افغانستان است و تصرف آن الگویی برای اشغال دیگر مناطق افغانستان توسط طالبان خواهد بود، ضمن این که تصرف قندوز آینه تمام نمای مسائل امنیتی افغانستان است و بازی های دوگانه برخی بازیگران داخلی در این کشور را که سبب ایجاد چنین اوضاعی شده را بازگو می کند. از این رو در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف این موضوع می پردازیم:

مختصات قندوز

قندوز (کُندوز) يكي از شهرهاي مهم تجارتي و مرزي افغانستان كه به دروازه آسياي مركزي نيز معروف است در شمال اين كشور و هم مرز با تاجيكستان است. اين استان از شرق به استان تخار، از غرب به سمنگان و بلخ و از جنوب با بغلان ارتباط دارد. این شهر به لحاظ استراتژيك از اهميت بالايي برخوردار است، چرا كه در شاهراه شمالی افغانستان قرار داشته و از شمال با تاجیکستان مرتبط است. جمعیت شهر قندوز بنا بر برآوردهای رسمی هم‌اینک حدود ۲۵۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود. 

در این شهر اقوام مختلفي سكونت دارند كه عبارتند از تاجیک، پشتون، ازبک، هزاره، و کمی عرب. پشتون‌ها در اوايل قرن ۲۰ با این هدف  که تركيب جمعيتي شهر را تغيير دهند و پشتون‌ها را اكثريت جلوه دهند، به مناطق مختلف از جمله قندور كوچ داده شده‌اند. عرب‌های این منطقه پارسی‌زبان هستند، اما خودشان را عرب معرفي مي‌كنند. پشتون‌ها پشتوني، ازبك‌ها ازبكي و تاجيك‌ها و هزاره‌ها به فارسي حرف مي‌زنند. دين اكثريت ساكنين قندوز اهل سنت و بخشي هم اهل تشيع هستند. پیش از ویرانی‌های جنگ داخلی و حتي پس از سقوط طالبان از قدرت، قندوز از ولایات و شهرهای آباد افغانستان و مرکز کشت پنبه بود. شرکت اسپین زر اختیار بسیاری از بخش‌های صنعتی آن ولایت را در دست داشت، اما اين شهر در دو سه سال اخير به يكي از كانون‌هاي ناامني افغانستان و مأمن طالبان و گروه‌هاي افراطي تبديل شده است. تصرف قندوز در سال گذشته نيز به كمك طالبان و جنگجویان خارجی از جمله اعضای جنبش اسلامی ازبکستان، چچني‌ها، اويغورها و ... صورت گرفت. دسترسی راحت طالبان از طریق قندوز به مناطق مورد هدف در داخل و خارج مرزهای افغانستان، اهميت راهبردي قندوز را نزد شورشیان طالبان دو چندان ساخته است.

آخرين وضعيت قندوز

طالبان در ۶ مهر ۱۳۹۴ با یک حمله غافلگیرانه شهر قندوز را به تصرف خود درآوردند، اما سه روز بعد نیروهای نظامي افغانستان موفق به بازپس‌گيري مناطق زیادی از این شهر شدند، اما بخشي از نيروهاي طالبان در اين استان باقي ماندند. درست يك سال بعد، طالبان دوباره توانست در ۱۲ مهر ۱۳۹۵، شهر قندوز را تصرف كند. هر چند نيروهاي امنيتي افغانستان با پشتيباني كماندوها و بالگردهاي نظامي، توانستند دوباره شهر قندوز را آزاد كنند، اما طالبان هم‌چنان در بخش‌هايي از اين شهر حضور دارد و درگيري‌ها در ساير نقاط اين استان در جريان است. چند روز پیش، زمانی که رهبران حکومت وحدت ملی در شهر بروکسل، پایتخت بلژیک آماده شرکت در کنفرانس بین‌المللی کمک به افغانستان بودند، گروه طالبان حملات تهاجمی خود را به شهر استراتژیک قندوز آغاز کردند. طالبان در این حمله از چهار جهت به سوی قندوز هجوم آوردند. ساکنان شهر که با تهاجم گسترده طالبان از چند طرف غافلگیر شده بودند، با نفوذ افراد این گروه در داخل خانه‌ها، با مشکلات بیشتری مواجه شدند. شماری از غیرنظامیان در این نبرد کشته شده اند، اما هیچ آمار تایید شده‌ای در دست نیست. تعدادي از مردم قندوز مجبور به ترك خانه و فرار شده‌اند، اما بیشتر آن‌ها به دلیل جنگ شدید بین نیروهای دولتی و گروه طالبان به نوعي محاصره شده‌اند. 

گروه طالبان سال گذشته هم به این شهر هجوم آورده بود، اما بیشتر از سه روز دوام نياورد و مجبور به عقب‌نشینی شد. شبه‌نظامیان طالبان با تصرف مراکز دولتی، به سلاح‌هاي سبك و سنگين حتي تانك دست یافتند که در جنگ‌های بعدی از آن در قندوز و ولایت‌های دیگر استفاده کردند. در حمله اخير طالبان، اين گروه نه تنها مناطقي از استان قندوز را در اختيار دارد، بلكه كنترل برخي شاهراه‌هاي قندوز به مزار شريف و كابل را تحت نظر گرفته و يا ناامن و مسدود كرده است. 

در همين جهت، «تقی مشرف» روزنامه‌نگار افغانستانی وضعیت شهروندان قندوز را چنين توصيف مي‌كند: «جنگ قندوز وارد هشتمین روز شده، شهروندان این ولایت بویژه شهر قندوز در زیر خمپاره‌ها، دود و آتش دست‌وپنجه نرم می‌کنند، در حالی که برخی از آنها قادر به فرار و مهاجرت به سایر ولایت‌ها بویژه شهر «تالقان» مرکز ولایت تخار شده‌اند و برخي در شهر محبوس شده‌اند. دست‌کم بیش از ۸۰ هزار شهروند قندوز در سایر ولایت‌ها در پارک‌ها و جاده‌ها بسر می‌برند و بيشتر شهروندان در خانه‌های خود گیر مانده و بام‌ها، خانه‌ها و کوچه‌های آنها خط مقدم جنگ است. جنگ بی‌وقفه وضعیت را بیشتر از تصور بر ساکنان این ولایت تنگ کرده و در مواردی هم دیده می‌شود که آنها حتی دسترسی به ابتدائی‌ترین مواد غذایی برای زنده ماندن هم ندارند. هنوز مشخص نيست چه زمانی شهر قندوز دوباره روی صلح و آرامش نسبی را خواهد دید، هر آن چیزی که در شهر حاکم است، وضعیت نامطلوب و اسفناکی است که مردم را در تنگنا قرار داده است.»

آنچه در مورد وضعيت امنيتي قندوز بايد گفت اين است كه استقرار افراد وابسته به گروه طالبان در خانه‌های مسکونی، عملیات نظامی را دشوار کرده است. استفاده از خانه‌های مسکونی از جانب گروه طالبان، وضعیت جنگ را در شهر قندوز پیچیده کرده و به همین دلیل نبرد در این شهر تداوم دارد. برآورد مشخصي از تعداد تلفات غيرنظاميان در استان قندوز وجود ندارد، اما گفته مي‌شود اجساد در نقاط مختلف شهر بر روي زمين مانده و به دليل درگيري‌ها،  امكان دفن اجساد وجود ندارد. طي چند روز گذشته نيز محلات قندوز به صورت مکرر بین نیروهای دولتی و گروه طالبان دست به دست شده است. نیروهای دولتی خواجه مشهد نوآباد را از کنترل طالبان بیرون کردند، اما چند ساعت بعد دوباره به دست این گروه افتاد؛ به همين منوال منطقه گازفروشی و جاده آزادی نيز به دست طالبان افتاد. گروه طالبان حملات شدیدی در شمال شهر منطقه بالاحصار به راه انداخت، اما موفق به تصرف این منطقه استراتژیک نشدند. دومین پایگاه بزرگ نظامی قندوز در منطقه بالاحصار واقع است که هم ارتش، هم پلیس و نیروهای اداره امنیت ملی افغانستان در آن مستقر هستند.

پیام های سقوط قندوز

حملات طالبان و تصرف قندوز پیش از برگزاری کنفرانس بروكسل در موضوع افغانستان، نشان داد كه وضعیت امنیتی افغانستان فوق‌العاده شکننده است. سقوط قندوز به نوعي اثبات مي‌كند كه دولت افغانستان، در حفظ مناطق خود با مشكلات عديده‌اي مواجه بوده و نیروهای دولتی، در بهترین حالت تنها بر دو سوم خاک افغانستان تسلط و کنترل دارند. طالبان، حملات خود را نه تنها در قندوز، بلکه در ۲۸ استان ديگر از جمله در استان‌هاي شمالي (جوزجان، بغلان، بدخشان، فارياب)، تا استان‌هاي جنوبي بويژه استان مهم هلمند در جنوب افغانستان، افزایش داده است. اكنون افغانستان در بدترين اوضاع سياسي و امنيتي به سر مي‌برد و سقوط قندوز نيز تصريح مي‌كند كه ناامني‌ها و بي‌ثباتي افغانستان متاثر از عوامل داخلي و نقش مخرب بازيگران خارجي است. بنابراين متغيرها و عوامل سقوط قندوز، بي‌ارتباط با اوضاع سياسي و امنيتي افغانستان نيست، اما در اينجا بطور مختصر مي‌توان اين عوامل را چنين تشريح كرد:

۱-‌ امضاي تفاهم‌نامه صلح بين حزب اسلامي حكمتيار و دولت افغانستان: 

طالبان در واكنش به مذاكرات صلح دولت كابل با حزب اسلامي حكمتيار، حملات‌اش در مناطق مهم و راهبردي را افزايش داده است. طالبان با تصرف شهرها و مناطق به دنبال اين است كه ثابت کند نه تنها حکمتیار نفوذ قابل توجهی در مناطق شمالي ندارد، بلكه هیچ نقشی در کاهش جنگ جاری هم نخواهد داشت و تمام امتیازات مالی که از سوی دولت کابل به وی داده می‌شود، بيهوده است.
حزب اسلامي كه توسط طالبان مهره سوخته‌اي به حساب مي‌آيد و طالبان حاضر نشده بود به حكمتيار ميدان بدهد، اكنون با دولت كابل مذاكره و امتياز گرفته است و اين امر به مذاق طالبان خوشايند نبوده است. مذاكره حزب اسلامي با دولت از ديد طالبان نوعي دهن‌كجي بوده و دولت را به مشروعيت شناخته است. در حالي كه طالبان مدعي است تا زماني كه نيروهاي خارجي در كشور حضور داشته باشند، حملات آنها نيز عليه دولت و حاميان خارجي آن تداوم خواهد داشت. 

2- قدرت‌نمايي طالبان:

طالبان با وجود اختلافات داخلي و يكدست نبودن،  هم‌چنان به حملات خود عليه نيروهاي دولتي افغانستان ادامه مي‌دهد و در تلاش است تا مناطق بيشتري را تحت كنترل و نظارت خود بگيرد، از این رو جبهه های خود را افزايش داده است. هرچند شايد چنين به نظر برسد كه طالبان نيروي مستقلي نيست و توسط برخي از كشورهاي منطقه و سرويس‌هاي اطلاعاتي غربي حمايت مي‌شوند، اما اين باور در ميان طالبان هم‌چنان وجود دارد كه متغير اصلي و دليل عمده بي‌ثباتي و ناامني‌ها، حضور نيروهاي خارجي در افغانستان است. 

برخي با توجه به اين ديدگاه كه طالبان بخشي از بدنه افغانستان است، حملات طالبان به برخي مناطق را توجيه مي‌كنند. از جمله حامد كرزي رئيس جمهور پيشين افغانستان در مصاحبه با بي‌بي‌سي، حمله طالبان به مناطقي در جنوب افغانستان از جمله هلمند و اروزگان را به نوعي حق طالبان دانست. وی گفت: «طالبان یک نیروی افغانی هستند و مشکلی نیست که این نیروها یک منطقه را تصرف کنند.» هر چند حامد کرزی، ضمن رد هر نوع حمایت از گروه طالبان، اعلام كرد که منظورش این بوده است که دخالت خارجی‌ها افغانستان را به جنگ داخلی كشانده است. بر همين اساس بخشي از ناامني‌هاي افغانستان به حضور نيروهاي بيگانه مرتبط مي‌باشد.

۳- حضور نيروهاي بيگانه:

نقش نيروهاي خارجي، به ويژه آمريكا و انگليس در افغانستان بسيار مرموزاانه، مبهم و چندجانبه پيگيري مي‌شود. به اين معني كه همواره سياست‌هاي اعلامي و اعمالي كشورهاي غربي در افغانستان متفاوت بوده است. این کشورها از يك سو در نشست‌هاي بين‌المللي (بروكسل، ورشو و...) از كمك به افغانستان و بهبود امنيتي سخن مي‌گويند و از سوي ديگر امپراطور رسانه‌اي غرب هدفش از وخيم گزارش كردن اوضاع امنيتي افغانستان، مجاب کردن دولت افغانستان و افكار عمومي به تداوم حضور آمريكايي‌ها است. اوضاع افغانستان وخیم است، اما رسانه های غربی سود اشغالگری از آن دنبال می کنند و در مقابل رسانه های متعهد منطقه باید این وخامت را در پیگیری راه حلی منطقی برای حل مسئله امنیتی افغانستان دنبال کنند؛ راه حلی که خروج بیگانگان غربی از افغانستان را در رأس قرار دهد.

در هر حال رسانه‌اي كردن سقوط قندوز يا مناطق ديگر افغانستان از سوی رسانه‌هايي مانند بي‌بي‌سي، سي‌ان‌ان، گاردين، يورونيوز و... اين كاركرد را دارد كه دولت افغانستان و افكار عمومي را مجاب كند كه حفظ دولت و ايجاد امنيت بدون حضور نيروهاي غربی امكان‌پذير نيست و به همين جهت در نشست اخير خود در ورشو، از حضور ناتو تا ۲۰۲۰ سخن مي‌گويند. واقعيت اين است كه آمريكايي‌ها از ۱۵ سال پيش تاكنون شعار نابودي القاعده و طالبان را مي‌دادند، اما طالبان نه تنها نابود نشده، بلكه بيش از گذشته ظرفيت‌هاي نظامي خود را بالا برده است. واقعا اين سوال اساسي وجود دارد كه چرا طالبان به جاي تضعيف، توانمند شده و در مقابل، دولت افغانستان تضعيف شده است؟

 بدون شك نقش دوگانه غربي‌ها در افغانستان، چنين وضعيت امنيتي را در اين كشور بوجود آورده است. چرا كه جامعه غربي براي تداوم اشغال افغانستان به گروه‌هاي افراطي در منطقه نيازمندند؛ همچنان  كه گروه تروريستي داعش با طراحي غربي‌ها و حمايت‌هاي مالي آمريكا و كشورهاي عربي ايجاد شد و از سوي ديگر آمريكايي‌ها از شعار مبارزه با داعش و نابودي آن دم مي‌زنند. 

بدون شك سازمان‌های اطلاعات خارجی نمي‌توانند به طور مستقیم جريانات افراطي نظير داعش و طالبان را مدیریت کنند؛ اما مطمئنا از عوامل داخلی برای اجرای برنامه هایشان در افغانستان بهره‌برداري مي‌كنند. به همين جهت سقوط قندوز، آخرين سقوط در افغانستان نخواهد بود، بلكه اين امر حتي به الگويي براي تصرف سایر مناطق و ولایات کشور نیز تبديل خواهد شد. به همين جهت عامل اصلي دلایل وقوع چنین رویدادهايي، نقش و سياست‌هاي بازيگران خارجي و خصوصا آمريكا و انگليس است.

۴-‌ گسترش ناامني‌ها به آسياي مركزي:

يكي از دلايلي كه طالبان در قندوز متمركز شده و به گفته برخي از سياسيون و كارشناسان افغانستاني، عمدتا جنگجويان خارجي منتسب به داعش و گروه‌هاي افراطي با گروه طالبان همكاري مي‌كنند، نفوذ جريانات افراطي به ويژه گروهك داعش به آسياي مركزي است. استان قندوز در شمال افغانستان به دليل همجواري با تاجيكستان، به نوعي در حال تبديل شدن به وزيرستان ثاني است، به طوري كه از اين منطقه به عنوان پايگاهي براي هدف قرار دادن كشورهاي آسياي مركزي و سپس منافع روسيه، چين و حتي ايران استفاده كنند. در بخش‌هاي مهم قندوز، طالبان و برخي از حاميان تفكر طالبانيسم، حضور و نفوذ دارند.
اين در حاليست كه اقدامات خشن، سياست‌هاي غلط دولت تاجيكستان و روش سرکوب‌گرایان آن نظیر ممنوع کردن فعالیت تنها حزب معتدل‌ يعني حزب نهضت اسلامی تاجيكستان و تروریستی خواندن آن در شهريور ۱۳۹۴، بستن دفاتر نهضت اسلامی و تهدید و بازداشت مسئولان این حزب و منع فعالیت آن، موجب تشديد افراط‌گرایی مذهبی در این کشور شده است و شماری از جوانان و اقشاری که از خلأ معنوی و دینی موجود در کشور رنج می‌برند، به نوعي به گروه‌های افراطی مانند القاعده، حزب التحریر و داعش پيوسته‌اند. استان قندوز به همراه استان بدخشان از جمله مناطقي است كه مورد توجه جنگجويان افراطي آسياي مركزي است و بدون شك انتشار ناامني و افراط‌گرايي به كشورهاي آسياي مركزي در سياست‌هاي كلان غربي‌ها قرار دارد. بنابراين مي‌توان بخشي از رويداد قندوز را در ارتباط با سياست‌هاي توطئه‌آميز غربي‌ها دانست.

۵-‌ ضعف دولت وحدت ملي در ايجاد امنيت سراسري:

عمده‌ترين عامل داخلي در وقوع حوادثي نظير سقوط قندوز، ضعف دولت وحدت ملي و بروز اختلافات داخلي است. منازعات سياسي درون دولتي، بي‌توجهي مقامات امنيتي و دولتي به اوضاع قندوز، كمبود تجهيرات و ناكارآمدي نيروهاي دولتي و عدم اقدام جدي نيروهاي امنيتي در پاكسازي طالبان و مواردي از اين قبيل، موجب سقوط دوباره قندوز شده است. 

به نظر می‏رسد، نزاع سیاسی در درون دولت وحدت ملی، به نوعی بازتاب و امتداد رقابت‏ها و منازعات قومی- مذهبی جامعه، در درون دولت وحدت ملي است. در این وضعیت، پشتون‌ها به عنوان قوميتي كه سال‌ها حاكميت سياسي را در اختيار داشته اند، حاضر نيست رأس قدرت را از دست بدهد. پشتون‏ها به عنوان مدعیان قدرت در افغانستان که خود را وارث بلامنازع قدرت در این کشور تصور می‏کنند، حاضرند برای واگذار نکردن بازی به رقیب، به روش‏های مختلف اعم از تقلب، تخلف، مداخله خارجی، جنگ داخلی و... متوسل شوند در همين راستا اشرف‌غني در طول دو سال گذشته نه تنها به توافقات دولت وحدت ملي نظير برگزاري لويي جرگه، تغيير قانون اساسي و تنظيم نظام انتخاباتي، تغيير نظام رياستي به پارلماني و تعيين پست نخست‌وزيري، عمل نكرد، بلكه با سرايت ناامني‌ها به مناطق شمالي افغانستان، هم امنيت اين مناطق را تحت تاثير قرار داد و هم اختلافات در درون جبهه متحد شمال بين جنبش اسلامي ژنرال دوستم  با حزب جمعيت اسلاني افغانستان را موجب شد.

هم‌چنين تجربه سیاسی افغانستان نشان داده است، چون ماهیت بازی سیاست در این کشور غالباً بر «معاملات و توافقات پنهان» استوار است، لذا نمای بیرونی سیاست در این کشور همواره با لایه‏‌های خاکستری، متغیر و البته غیرقابل پیش‌‏بینی همراه است و تحولات، آینده‏ی غافلگیر کننده دارند. توافقات پنهان اشرف‏غنی برای مصالحه با حزب اسلامی حکمتیار، تصرف معنادار برخی شهرها در هلمند، بغلان و قندوز توسط طالبان و معامله احتمالی غنی با آمریکا برای از صحنه خارج کردن تیم دکتر عبدا...، و به حاشيه راندن هر چه بيشتر گروه‌هاي جهادي سابق است.

۶-‌  نقش پاكستان و عربستان:

حمايت پاكستان و عربستان از گروه‌هاي افراطي در درون افغانستان، مسلم است. بدون شك حادثه قندوز بي‌ارتباط با سياست‌هاي اين دو كشور نيست. پاكستان به اين دليل از طالبان حمايت مي‌كند كه احساس مي‌كند مذاكره با حزب اسلامي حكمتيار و نزديك شدن بيش از حد به هند، موجب تضعيف نقش اين كشور در افغانستان مي‌شود. به رسميت نشناخته شدن خط مرزي ديورند نيز دليل ديگري براي حمايت پاكستان از طالبان است. عربستان نيز براي جبران شكست‌هايش در عراق و سوريه سعي مي‌كند از جنگجويان خارجي منتسب به گروه داعش حمايت كند. در هر حال سقوط قندوز آينه تمام‌نمايي از اوضاع امنيتي افغانستان است كه سعي شد بطور خلاصه به مهمترين عوامل اين وضعيت اشاره شود.

سخن پاياني

هر چند دلايل و متغيرهاي سقوط قندوز متعدد است و نمي‌توان اين رويداد را به يك عامل و متغير تقليل داد، اما آنچه مسلم است، سقوط قندوز نشان دهنده سياست‌هاي كلان بازيگران موثري است كه از طالبان و ناامني به عنوان ابزار راهبردي براي رسيدن به مقاصد و اهدافشان در منطقه استفاده مي‌كنند. بدون شك در تحليل سقوط قندوز، بايد كليت اوضاع سياسي و امنيتي افغانستان را مورد توجه قرار داد. شواهد نشان می‏دهد، در کنار علل ذاتی و ساختاری بحران‏ساز در درون افغانستان، سياست‌هاي دوگانه كشورهاي خارجي در بوجود آمدن بدترين وضعيت سياسي و امنيتي نقش بسزايي داشته است. اين كه آمريكايي‌ها براي ايجاد امنيت به افغانستان نيامده‌اند، بارها تكرار و در عمل نيز به اثبات رسيده است، اما با اين حال برخي جريانات داخلي به اصطلاح روشنفكر و تكنوكرات، سياست‌هاي اعلامي غربي‌ها را باور كرده‌ و به نيروهاي غربي براي حفظ قدرت تكيه كرده‌اند. شخص اشرف‌غني تداوم قدرت خود را در تكيه به قدرت‌هاي غربي مي‌بيند و تا زماني كه احزاب و جريان‌هاي سياسي از قدرت‌هاي خارجي براي پيشبرد سياست‌هاي‌شان در افغانستان استفاده مي‌كنند، اوضاع سياسي و امنيتي افغانستان به همين منوال خواهد بود.

قدر مسلم تنش‌ها در درون دولت وحدت ملي نيز علاوه بر بروز بی‏اعتمادی درونی، به بی‏اعتمادی بین جامعه و دولت نیز دامن می‏زند و اين تنش‌‌ها به نوعي فرصت بازخيزي به جريانات افراطي را بيشتر خواهد داد.
 اشرف‏غنی در مدت دو سال حاکمیت دولت وحدت ملی، تلاش کرده است از یک سو با اجرایی نکردن مفاد توافق‏نامه سیاسی، به نوعي دکتر عبدا... را به حاشيه راند و  نیز طرفدارانش را از او ناامید و جدا سازد که تا حدودی هم موفق بوده است و از سوي ديگر در مبارزه با حملات طالبان، آن طور كه بايد اقدام به موقع انجام ندهد./

منبع: سایت بصیرت، تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۵

http://www.basirat.ir/fa/news/295749/%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D9%82%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B2-%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86

حمایت از طالبان؛ راهبرد ناتو برای تداوم اشغال افغانستان

چهارشنبه 14 مهر 1395

حمایت از طالبان؛ راهبرد جدید ناتو برای تداوم اشغال افغانستان

الوقت-  در نشست اخیر سران پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (ناتو) در ورشو که دومین روز آن به بررسی وضعیت فعالیت‌های این سازمان نظامی در افغانستان اختصاص داشت، در خصوص تصمیم این سازمان مبنی بر ادامه اشغال افغانستان بحث شد. همچنانکه باراک اوباما دلیل ادامه حضور ناتو و آمریکا در افغانستان را شكننده بودن وضعیت در این کشور اعلام كرده و اظهار داشت جامعه جهانی دیگر هرگز اجازه نخواهد داد که افغانستان دوباره به پایگاه تروریست‌ها تبدیل شود. به دنبال این اظهارات، سران ناتو در دومین روز نشست خود در ورشو توافق کردند تا شمار نیروهای این سازمان در افغانستان را تا سال ۲۰۲۰ در سطح کنونی نگه دارند و سالانه ۴ونیم میلیارد دلار به نیروهای امنیتی افغانستان کمک کنند. در حال حاضر ۱۳ هزار سرباز ناتو که بیشترشان آمریکایی‌اند، در چارچوب مأموریت حمایت قاطع در افغانستان حضور دارند و ینس اشتولتنبرگ، دبیرکل ناتو امروز اعلام کرد «ناتو تا زمانی که نیاز باشد، در افغانستان حضور خواهد داشت و دلیلی وجود ندارد که در مورد زمان پایان این مأموریت گمانه‌زنی کنیم. چیزی را که ما امروز شاهد بودیم، تعهد دراز مدت ناتو در قبال افغانستان است. هزینه مأموریت ناتو در افغانستان سالانه ۵ میلیارد دلار است که براساس نتایج نشست، ۳.۵ میلیارد دلار را آمریکا، ۱ میلیارد دلار را دیگر کشورهای عضو ناتو و ۵۰۰ میلیون دلار را هم دولت افغانستان فراهم می‌کند.»

در حالی مأموریت نظامی ناتو در سال ۲۰۱۴ پایان یافت كه آمریکا بخشی از نیروهایش را به بهانه مبارزه با گروه‌های القاعده، داعش و شبکه‌های بین‌المللی تروریستی در افغانستان نگه‌داشته است و طی یک سال گذشته نبرد نیروهای امنیتی افغانستان و طالبان شدت بی‌سابقه‌ای یافته است و تلفات نیروهای امنیتی افغانستان نیز پس از گرفتن مسئولیت کامل امنیت افغانستان در بسیار نگران‌کننده است. طوری كه برخی از مناطق به راحتی به دست طالبان سقوط می‌كند و دوباره نیروهای امنیتی افغانستان، طی عملیات نظامی و با پشتیبانی نیروهای امریكایی، و دادن تلفات بازپس می‌گیرند. آنچه مسلم است این كه غربی‌ها برای تداوم اشغال افغانستان به گروه‌های افراطی نظیر طالبان و داعش نیازمندند و نگاه استراتژیك به طالبان و سایر گروه‌های تروریستی دارند و این در حالیست كه ضمن حمایت از دولت افغانستان بطور غیرمستقیم از طالبان حمایت می‌كنند. در همین راستا، پلیس مخفی افغانستان گزارشی را منتشر کرده است که در آن با توجه به اسناد به دست آمده از طریق یک حافظه‌ی جانبی کوچک جیبی (Memory Stick)، از طرح انگلیسی‌ها برای ساخت کمپ آموزشی برای اعضای طالبان در منطقه ی جنوبی این کشور و آموزش آنها در این اماکن، پرده برداشته است.

روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن نیز در گزارشی مشابه اسنادی را منتشر کرده است که با پرده برداشتن از جلسات و مذاکرات محرمانه‌ی سازمان اطلاعات و جاسوسی انگلیسی  در چندین مرحله و در نقاط مختلف افغانستان با سران اصلی طالبان، اذعان می کند که ارتباط بین این دو تنها به همین ملاقات‌ها و گفت‌وگوها نیز محدود نبوده، بلکه در موارد مختلف دیگری نیز شاهد همکاری آنها بوده‌ایم؛که از آن جمله می‌توان به اعزام مربیانی ویژه از سوی انگلیس به پایگاه‌های مختلف طالبان به منظور انتقال آموزش‌های لازم به این تروریست‌ها اشاره نمود.

از سوی دیگر بی بی سی، رسانه سخن پراکنی انگلیس نیز در فرایند این راهبرد عمل کرده است. به نحوی که تشدید فعالیت‌های گروه طالبان و اشغال مناطقی از این کشور توسط این گروه و این كه جنگ در دو ولسوالی تخار، مناطق مركزی بغلان، مناطقی از بدخشان و ... به شدت جریان دارد؛ اخباری است که بی‌بی‌سی، بیش از دیگر رسانه‌ها به پوشش آنها دست زده است. این امر به نوعی در تقویت و حمایت از این گروه هم تاثیرگذار است. بی بی سی همواره با ابراز نگرانی در خصوص ادامه‌ی پیشروی‌های گروه طالبان در افغانستان و اثرگذاری‌اش بر روی آینده این کشور و دیگر کشورهای همسایه افغانستان، بر نقش غرب و نیروهای نظامی غربی در تأمین امنیت افغانستان و لزوم دخالت آنها در این کشور تأکید نموده و عنوان می‌کند: «حالا حضور پررنگ طالبان در قندوز هم برای ولایات همجوار و هم برای کشورهای آسیای میانه نگران کننده است. چراكه  فعالیت طالبان در قندوز ناامنی‌ها در ولایت‌های همجوارش را دامن خواهد زد.»

بنابراین آمریكا و انگلیس (و رسانه‌های آنها) در حمایت از طالبان نقش اساسی دارند و ادامه اشغال افغانستان بدون ابزارهایی چون طالبان امكان‌پذیر نیست. در هر حال رسانه‌ای كردن سقوط قندوز یا مناطق دیگر افغانستان كه رسانه‌هایی مانند بی‌بی‌سی، سی‌ان‌ان، گاردین و... در رسانه‌های داخلی افغانستان بازتاب می‌دهند، این كاركرد را دارد كه دولت افغانستان و افكار عمومی را مجاب كند كه حفظ دولت و ایجاد امنیت بدون حضور نیروهای خارجی امكان‌پذیر نیست و به همین جهت در نشست اخیر خود در ورشو، از حضور ناتو تا 2020 سخن می‌گویند. این که چرا ناتو به این نتیجه رسیده که استراتژی این سازمان در افغانستان نتیجه بخش بوده، معلوم نیست بر چه مبنایی بوده است. اما این واقعیت عینی وجود دارد كه نتیجه حضور نیروهای آمریكایی و ناتو نه تنها تاثیری در گسترش امنیت نداشته؛ بلكه در مقابل جغرافیای جنگ به دیگر مناطق گسترده شده و ناامنی‌ها افزایش یافته است. لازم به ذكر است كه از زمان تهاجم ناتو به افغانستان تا كنون، بیش از بیست و سه هزار غیر نظامی افغان به دست نیروهای نظامی ناتو كشته شده و هزاران نفر دیگر مجروح شده است. اوضاع معیشتی و تولید مواد مخدر و قاچاق آن هم‌چنان وجود دارد و زیرساخت‌های اقتصادی افغانستان، آنطور كه باید بازسازی نشده و در نهایت اوضاع سیاسی و امنیتی وخیم است. بنابراین تصمیم ناتو نه از سر دلسوزی و نگرانی برای امنیت و آرامش ملت افغانستان؛ بلكه برای تداوم اشغال افغانستان صورت می‌گیرد كه دلایل استراتژیك سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دارد.

اسماعیل باقری

http://alwaght.com/fa/News/69919/%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%9B-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B4%D8%BA%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86

پاسخ طالبان به صلح حكمتيار

نویسنده : اسماعيل باقري 

طي هفته‌هاي اخير، افغانستان شاهد دور جديدي از تلاش‌هاي طالبان براي تصرف مناطق مختلف و ايجاد درگيري و ناامني بوده و اكنون اين خبر رسانه‌اي مي‌شود كه گروه طالبان، حملات گسترده‌اي را از چهار محور عليه شهر مهم «قندوز» در شمال افغانستان آغاز و آن را تصرف كرده است. حملات طالبان و تصرف قندوز پيش از برگزاري كنفرانس بروكسل در موضوع افغانستان، به نوعي نشان‌دهنده وضعيت شكننده امنيتي در افغانستان است.   اين حمله در حالي صورت مي‌گيرد كه طالبان، حملات خود را نه تنها در قندوز، جوزجان، بغلان و فارياب، بلكه در مناطق مختلف كشور، به‌ويژه استان مهم «هلمند» در جنوب افغانستان، افزايش داده است. طالبان افغانستان در ادامه حملات خود به مناطق استراتژيك استان هلمند، به لشكرگاه، پايتخت اين استان نزديك شده‌اند. با وجود حملات نيروهاي ارتش افغانستان با پشتيباني هوايي جنگنده‌هاي امريكايي عليه مواضع طالبان در استان هلمند، طالبان همچنان در حال پيشروي است. 

تصرف هلمند براي طالبان يك پيشروي بزرگ بعد از تصرف شهر قندوز در يك سال گذشته خواهد بود و تأثير مخربي بر نيروهاي دولت افغانستان در اين جنگ خواهد گذاشت.  طالبان اكنون كنترل بخش بزرگي از استان هلمند را در دست دارد. مقامات محلي استان هلمند نيز اظهار داشته‌اند كه نيروهاي امنيتي در حال سرگرم كردن طالبان هستند تا در عملياتي تهاجمي آنها را از منطقه عقب برانند اما واقعيت اين است كه اراده محكمي از سوي دولت اشرف‌غني براي حمله به طالبان در هلمند ندارد. حامد كرزي نيز در مصاحبه با بي‌بي‌سي، حمله طالبان به مناطقي در جنوب افغانستان از جمله هلمند و ارزگان را به نوعي حق طالبان دانست: «طالبان يك نيروي افغاني هستند و مشكلي نيست كه اين نيروها يك منطقه را تصرف كنند.» هرچند حامد كرزي،  ضمن رد هرنوع حمايت از گروه طالبان گفته كه منظورش اين بوده است كه افغان‌ها با توطئه خارجي‌ها درگير جنگ داخلي هستند. به همين جهت سقوط قندوز، شايد مقدمه و الگويي براي تصرف ديگر شهرهاي مهم افغانستان باشد. 

سقوط قندوز در شهريور سال گذشته (1394) نيز به نوعي اثبات مي‌كرد كه دولت افغانستان، در حفظ مناطق خود با مشكلات عديده‌اي مواجه بوده و نيروهاي دولتي، در بهترين حالت تنها بر دو سوم خاك افغانستان تسلط و كنترل دارند. البته سقوط قندوز، نوعي قدرت‌نمايي طالبان به نيروهاي خارجي هم بود. اينكه شبه‌نظاميان طالبان مي‌توانند يك مركز شهري را تحت كنترل بگيرند، به نوعي نشانگر قدرت رو به افزايش گروه طالبان و نيز اوضاع امنيتي وخيم و حساس افغانستان است. در خصوص دلايل سقوط دوباره قندوز بايد به طور كوتاه اشاره كرد كه طالبان در واكنش به مذاكرات صلح دولت كابل با حزب اسلامي حكمتيار، حملاتش را در مناطق مهم و راهبردي افزايش داده است. طالبان با تصرف شهرها و مناطق به دنبال اين است كه نشان دهد نه تنها حكمتيار نفوذ قابل‌توجهي در مناطق شمالي ندارد، بلكه هيچ نقشي در كاهش جنگ جاري هم نخواهد داشت و تمام امتيازات مالي كه از سوي دولت كابل به وي داده مي‌شود، بيهوده است.  حزب اسلامي كه توسط طالبان مهره سوخته‌اي به حساب مي‌آيد و حاضر نشده بود به حكمتيار ميدان بدهد، اكنون با دولت كابل مذاكره كرده و امتياز گرفته است و اين امر به مذاق طالبان خوشايند نبوده است. 

مذاكره حزب اسلامي با دولت از ديد طالبان نوعي دهن‌كجي بوده و دولت را به مشروعيت شناخته است، در حالي كه طالبان مدعي است تا زماني كه نيروهاي خارجي در كشور حضور داشته باشند، حملات آنها نيز عليه دولت و حاميان خارجي آن تداوم خواهد داشت. بدون شك عوامل ديگري هم در سقوط دوباره قندوز دخيل بوده است كه عبارتند از بي‌توجهي مقامات امنيتي و دولتي به اوضاع قندوز، اختلافات در درون دولت وحدت ملي بين جناح اشرف‌غني و عبدالله عبدالله و همچنين اختلافات در درون جنبش اسلامي دوستم و اختلاف با جمعيت اسلامي افغانستان، كمبود تجهيزات و ناكارآمدي نيروهاي دولتي و در مقابل تجهيز نيروهاي طالبان به تسليحات جديد، حمايت‌هاي پنهان سرويس‌هاي اطلاعاتي خارجي از طالبان و گروه‌هاي افراطي، عدم اقدام جدي نيروهاي امنيتي در پاكسازي طالبان و مواردي از اين قبيل.  آنچه مسلم است اينكه اوضاع سياسي و امنيتي افغانستان به دليل تضاد و تقابل بازيگران داخلي و خارجي، همچنان وخيم است و دولت وحدت ملي تحت تأثير بازيگراني است كه كنترلي روي رفتارهاي آنها ندارد و به همين جهت دورنماي افغانستان همچنان تاريك است، مگر اينكه نيروها و جريان‌هاي داخلي موضع مشتركي در خصوص مواجهه مسائل كلان كشور از جمله طالبان و نيروهاي خارجي اتخاذ و عملياتي كنند. 

منبع : روزنامه جوان

http://javanonline.ir/fa/news/815506/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%AD%D9%83%D9%85%D8%AA%D9%8A%D8%A7%D8%B1

 

توافق کابل - حکمتیار و تاثیر آن بر صلح و امنیت افغانستان

يادداشت، پنج شنبه 8 مهر 1395

توافق کابل - حکمتیار و تاثیر آن بر صلح و امنیت افغانستان

الوقت- در حالی که تلاش‌های دولت افغانستان با حزب اسلامی به رهبری حکمتیار برای به رسیدن به توافق صلح از 2 سال پیش آغاز شده بود در نهایت پس از فراز و نشيب‌های بسیار ، روز پنجشنبه اول مهر توافقنامه ای میان شورای عالی صلح، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور و رئیس هیأت حزب اسلامی در کابل امضا شد تا پس ار تائید آن توسط «محمد اشرف غنی» رئیس جمهور «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامی اجرایی شود. اما پس از امضای توافق نامه صلح، این پرسش اساسی در میان تحلیلگران و کارشناسان حوزه افغانستان مطرح شده است که پیوستن گلبدین حکمتیار به دولت، کمکی به تحقق صلح و امنیت آفرینی در افغانستان خواهد کرد یا نه؟ بر همین اساس نیز یادداشت حاضر با طرح چند نکته اصلی سعی در پاسخگویی به این مساله برآمده است:

- نكته اول اين كه صلح با حزب اسلامي حكمتيار اگرچه دستاوردي براي اشرف غني محسوب مي‌شود، اما نبايد در خصوص چشم‌انداز صلح افغانستان خيلي خوش‌بين بود. چون تا زماني كه استراتژی یک بازیگر در افغانستان منجر به اتخاذ استراتژی رقابتی و تقابلی بازیگر دیگر در این کشور ‌شود، نمی‌توان چشم‌انداز روشنی برای حل و فصل بحران ترسیم کرد. به اين معني كه از يكسو آمريكا و نيروهاي نظامي بيگانه در افغانستان حضور دارند و از سوي ديگر مداخله و نقش حمايتي پاكستان و عربستان از گروه‌هاي افراطي – تروريستي، موجب مي‌شود تا نتوان از ايجاد صلح و امنيت در افغانستان سخن گفت. آمريكايي‌ها براي رسيدن به مقاصد شوم خود در منطقه از گروه‌هاي افراطي و تروريسم به عنوان ابزاري راهبردي استفاده مي‌كنند تا تروريسم را در كشورهاي پيراموني افغانستان از جمله ايران و كشورهاي آسياي مركزي و چين و روسيه، گسترش دهند. 

-‌ نكته دیگر توجه به نیاتِ حکومتِ پاکستان، مخصوصاً سازمان اطلاعات ارتش آن کشور است؛ زیرا حکمتیار روابط بسیار نزدیک و دیرینه ای با سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی.اس.ای) دارد و از طرفِ آن سازمان حمایت می‌شود. از آن‌زمان تا به امروز تلاش حکمتیار در کنار سایر گروه‌های افراطی، د رخدمت طراحی و سازمان‌دهی عملیات‌های تروریستی‌ بوده است که بر اثر آن، صدها انسانِ بی‌گناه به قتل رسیدند و به همین جهت، جامعۀ جهانی نامِ وی را در فهرستِ سیاه قرار داده است. با توجه به این پیشینه، بعید به نظر می‌رسد که حکمتیار و سازمان اطلاعات پاکستان به دنبال پیشبرد فرآیند صلح در افغانستان باشند. در غير اين صورت تلاش مي‌كرد تا دولت كابل با طالبان مذاكره و صلح كند نه با حزب اسلامي كه نوعي مهره سوخته است.

- پاكستان يكي از اصلي‌ترين بازيگران سياسي افغانستان، نقش حمايت و تجهيز گروه‌هاي وابسته به طالبان را به عهده دارد. پاكستاني‌ها برای نفوذ در افغانستان تلاش مي‌كنند و این در حالی است كه هنوز دولتمردان افغانستان خط مرزي ديورند بين دو كشور را به رسميت نشناخته‌اند و همين امر نيز موجب شده تا پاكستان راهبردش را در افغانستان، براساس تشكيل دولتي ضعيف و تحت نفوذ تعريف كند. بنابراين تازماني كه پاكستان چنين راهبردي را در دستور كار خود قرار مي‌دهد، توافق‌نامه‌هاي صلح نيز معنايي در افغانستان نخواهد داشت.

-‌ فراز و فرود روابط حزب اسلامی حکمتیار و طالبان نشان می‌دهد که هر چند حکمتیار در برهه‌هایی بویژه قبل از انتخابات رياست جمهوري در 1393به طالبان نزدیک شد، اما با حمايت حزب اسلامي از انتخابات و نقش غيرمستقيم آن، بین طالبان و حزب اسلامي اختلاف افتاد، اکنون همکاری حزب اسلامی با دولت جهت مقابله با مخالفان مسلح، به نوعی اشاره تلویحی و دهن‌کجی به طالبان است و احتمال واکنش طالبان در این باره را به همراه خواهد داشت.

-‌ نکته مهم دیگر وضعیت سیاسی دولت وحدت ملی و امتیاز دهی به حکمتیار است. در واقع حزب اسلامی در مقابل پیوستن به صلح از دولت وحدت ملی، امتیازاتی طلبیده است. اگر دولت وحدت ملی نسنجیده و با خوش‌بینی به برخی خواسته‌های نامعقول حزب اسلامی نظير گرفتنِ چندین پست دولتی و ...، تن دهد، در این‌صورت دچار اشتباه راهبردي شده است؛ زیرا در چنین صورتی نتیجه به نفع پاکستان خواهد بود، نه دولت وحدت ملی. زیرا حضور هوادارانِ گروه حکمتیار در دولت افغانستان در صورتی که تضمینی برای قطع روابط حکمتیار با آی.اس.آی وجود نداشته باشد، می‌تواند زمینه ساز نفوذ و حضور آی‌اس‌آی را در دولتِ افغانستان بیشتر سازد.

- در آخر بايد گفت که در شرایط فعلی، تمرکز اصلی دولت کابل باید به موضوع طالبان و دعوت طرف‌های درگیر در مذاکرات صلح برای پیشبرد و کسب نتیجه و دستاورد بهتر باشد تا فراتر از یک اقدام مقطعی و پر ابهامی چون صلح با حکمتیار، بتواند زمینه‌های لازم برای خروج این کشور از بحران را فراهم آورده و رویکرد تقابلی طالبان را خنثی کند. در واقع تا زمانی که دولت كابل نتواند با گروه‌هاي اصلي مخالف دولت مذاكره كند، صلح در اين كشور بوجود نمي‌آيد و حتي احتمال دارد كه صلح با حرب اسلامي حكمتيار منجر به اتخاذ استراتژی استراتژی تنازع و تقابلی از سوي طالبان شود كه در چنين حالتي نمی‌توان چشم‌انداز روشنی برای حل و فصل بحران افغانستان متصور شد.

http://alwaght.com/fa/News/69270/%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%84---%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86