سفر هیئت بزرگ طالبان به ایران؛ ماجرای بسته پیشنهادی ملابرادر چیست؟

یکشنبه 14 آبان 1402

توسعه روابط تجاری افغانستان با ایران، به حکومت طالبان این امکان را خواهد داد با دسترسی به مسیرهای ریلی و آبهای آزاد، از حصار جغرافیایی خارج شده و بخشی از مشکلات کنونی خود را رفع کند.

الوقت- شرایط فاجعه بار اقتصادی افغانستان و تداوم تحریمهای آمریکا علیه این کشور، رهبران طالبان را به این جمع‌بندی رسانده که برای غلبه بر این وضعیت، باید روابط با همسایگان را گسترش دهند. در این رابطه، ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست وزیر حکومت طالبان روز شنبه در رأس یک هیئت بلندپایه اقتصادی وارد تهران شد. به نوشته رسانه‌ها این هیئت بزرگ که متشکل از ۳۰ مقام طالبان است در سفر به تهران در مورد روابط دوجانبه، تجارت، ترانزیت، حمل و نقل، زیرساخت‌ها و راه‌آهن با مقامات ایرانی گفتگو و رایزنی خواهد کرد.

همچنین ارتباط منطقه‌ای، افزایش تجارت از طریق بندر چابهار، گسترش مشارکت افغانستان در این بندر و بحث در مورد توسعه همکاری‌های اقتصادی بین دو کشور، از دیگر موضوعات مورد بحث در این سفر اعلام شده است. پیش‌بینی می‌شود هیئت اقتصادی طالبان علاوه بر تهران به برخی استان‌های دیگر ایران نیز سفر کرده و با برخی مقامات استانی و اعضا اتاق‌های بازرگانی دیدار کند.

در این رابطه محمود سیادت، رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و افغانستان در گفتگو با فرارو گفت:«در سفر هیات طالبانی به ایران، آنها بسته اقتصادی خاصی را در نظر دارند که با توجه به شرایط حکومت موقت افغانستان ارائه می‌شود».

تاکنون جزئیات دقیق و کاملی از این بسته اقتصادی که احتمالا از سوی هیئت طالبان پیشنهاد خواهد شد به بیرون درز نکرده است اما خبرگزاری صدای افغان (آوا)، به نقل از برخی منابع نوشت که ملا برادر از دولت و بخش خصوصی ایران برای سرمایه‌گذاری در بخش‌های کشاورزی، معدن، حمل و نقل و صنعت در افغانستان دعوت خواهد کرد.

یک منبع در وزارت امور خارجه افغانستان نیز درباره جزییات این سفر به خبرگزاری آوا گفت که طبق پیش‌بینی‌های انجام شده، در این سفر روی موضوعات اقتصادی، روابط دیپلماتیک بین دو کشور، مسائل مربوط به مهاجران و همچنین مسایل مربوط به منطقه و جهان تبادل نظر صورت خواهد گرفت. به گفته این منبع، «سفر عبدالغنی برادر بیانگر روابط حسنه بین دو کشور افغانستان و ایران است و می‌توان از این سفر به دستاوردهای مهمی دست یافت که از نگاه سیاسی و اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. به‌عنوان مثال، این سفر می‌تواند در راستای ایجاد بستر مناسب برای سرمایه‌گذاری تاجران ایرانی در افغانستان موثر و مفید باشد».

میثم مهدی‌پور، معاون رسانه‌ای سفیر ایران در امور افغانستان هم در این باره به «ایرنا» گفت:«هدف از سفر ملابرادر و هیات همراه، دیدار و رایزنی با مسئولان اقتصادی ایران به منظور ارتقای سطح همکاری‌های تجاری و اقتصادی، توسعه روابط دوجانبه و بررسی زمینه همکاری‌های بیشتر در حوزه تجارت، ترانزیت، سرمایه‌گذاری، همکاری‌های گمرکی و داد و ستد مالی است».

در دو سال گذشته مقامات سیاسی و اقتصادی طالبان بارها به تهران سفر کرده و درباره همکاریهای دوجانبه در حوزه‌های مختلف گفتگو کرده‌اند. هر چند ایران همانند سایر کشورها هنوز حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته است اما با این حال سفارتخانه افغانستان را به دولت موقت طالبان تحویل داده است و روابط تجاری دو کشور همسایه هم روی ریل رشد و توسعه قرار دارد و بر اساس آمارها، سهم ایران از بازار افغانستان به ۳۵ درصد می‌رسد. علاوه‌براین، ایران همچنین در زمان وقوع بلایای طبیعی در افغانستان در دوره حکومت طالبان، کمکهای بشردوستانه را به این کشور ارسال کرده تا بخشی از مشکلات اقتصادی افغانها را برطرف کند.

توسعه تجارت در راس امور

آنگونه که از اظهارات کارشناسان و مقامات دو کشور برمی‌آید، مسئله تجارت در راس برنامه‌های دوجانبه قرار دارد. اسماعیل باقری، کارشناس مسائل افغانستان در گفتگو با «الوقت» درباره اهداف سفر هیئت اقتصادی طالبان به ایران گفت:«هدف از این سفر گسترش روابط در عرصه‌های تجاری از جمله کشاورزی و صنعت گرفته تا خدمات و سرمایه‌گذاری‌ها در معادن افغانستان است. موضوع تقویت شبکه‌های راه‌آهن، گمرکات و بازارچه‌های مرزی هم در این سفر بررسی خواهند شد. همچنین قرار است مقامات طالبان با اعضای شورای عالی امنیت ملی و مقامات وزارت خارجه هم جلساتی داشته باشند».

باقری حضور طالبان در تهران در مقطع زمانی کنونی را به برخی تحولات منطقه مرتبط دانست و تصریح کرد:« سفر این هیئت تجاری در زمانی انجام می‌شود که دولت پاکستان هفته گذشته طرح اخراج مهاجران افغان را اعلام نمود و پیش از این هم مرزهای «تورخم و چمن» را بسته بود و خیلی از کالاها و میوه‌هایی که قرار بود از افغانستان به پاکستان صادر شود، از بین رفت و همین مسئله سبب شد تا طالبان در روابط خود با اسلام آباد بازنگری کند و روابط تجاری خود را با ایران توسعه دهد».

به گفته باقری، «ایران هم مشوق‌های زیادی برای افغانها ایجاد کرده است تا از گمرکات مرزی و حتی بندر چابهار استفاده کنند. کریدور شمال- جنوب و یک کمربند و جاده چین هم در این روابط تاثیرگذار بوده است و طالبان احساس می‌کند که امن‌ترین و به صرفه‌ترین مسیر برای تقویت تجارت افغانستان استفاده از بندر چابهار است و جمهوری اسلامی در این راستا کمکهای زیادی را به افغانستان انجام داده تا از این مسیرها استفاده کند».

شایان ذکر است که در یکسال گذشته پیشرفت زیادی در توسعه خطور ریلی ایران و افغانستان «خواف تا هرات» حاصل شده است. این مسیر ریلی در مجموع ۲۲۵ کیلومتر طول دارد که عملیات اجرایی آن در چهار قطعه طراحی شده بود، که قطعات اول و دوم آن در خاک ایران و بخش‌های سوم و چهارم آن نیز در خاک افغانستان قرار دارد.

باقری در پایان درباره اینکه آیا موضوع مهاجران افغان هم در این گفتگوها بررسی خواهد شد، تاکید کرد:«مسئله مهاجران افغان هم ممکن است در بحث‌های هیئت اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد ولی عبدالغنی برادر قدرت و اختیار لازم در این زمینه ندارد. آن دسته از اتباع افغان که در ایران هویت و مدارکی ندارند و احتمال خرابکاری از سوی آنها وجود دارد، تهران مجبور است آنها را به کشورشان بازگرداند ولی برخی افراد که برای کار آمده‌اند و شناسایی شده‌اند، مشکلی ایجاد نمی‌کنند و می‌توانند در ایران بمانند».

به نظر می‌رسد دولت موقت طالبان هم به جایگاه ایران در تحولات تجاری منطقه و جهان پی برده است و سعی دارد با نقش آفرینی در کریدورهای ارتباطی بویژه ریلی، تجارت خارجی خود را گسترش داده و از مزایای ترانزیت منطقه‌ای کالا برخوردار شود.

در صورت تکمیل خط آهن خواف-هرات قطارهای افغانی به شبکه ریلی ایران دسترسی پیدا می‌کنند و کالاهای ساخت افغانستان بجای کامیون از طریق خطوط راه آهن با هزینه کمتر و امنیت بیشتر به بازارهای جهانی ارسال می‌شوند. علاوه‌بر این، افغانستان به بنادر خلیج فارس، دریای عمان، دریای خزر و اقیانوس هند هم متصل خواهند شد که می‌تواند به رونق اقتصادی در این کشور منجر شود. راه‌آهن خواف-هرات نه تنها تجارت افغانستان با ایران را تقویت می‌کند، بلکه به توسعه تجارت کابل با سایر کشورهای منطقه هم کمک خواهد کرد.

براساس آمارها، درحال حاضر ۴۰ درصد حجم واردات کشور افغانستان از طریق پایانه مرزی دوغارونِ شهرستان تایباد صورت می‌گیرد، لذا فعالیت مسیر ریلی خواف-هرات شمار ۱۸۰ هزار دستگاه کامیونی را که سالانه از طریق دوغارون بین ایران و افغانستان کالا حمل می‌کنند به میزان ۵۰ درصد کاهش داده و نه تنها هزینه حمل و نقل بار را کمتر می‌کند، بلکه انتظار می‌رود حجم مبادلات اقتصادی بین ۲ کشور به میزان قابل توجهی افزایش یابد.

افغانستان همواره در رویای دسترسی به آبهای آزاد بوده است، لذا با راه‌اندازی کریدور شمال-جنوب، این فرصت برای افغانها فراهم می‌شود تا از مسیر بندر چابهار تجارت خود را توسعه دهند. زیرا، گسترش مبادلات ترانزیتی بین ایران و افغانستان تکمیل کننده مسیر هند تا آسیای مرکزی است و با توجه به اینکه افغانستان صدها کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و در بین کشورهای همسایه بیشترین کالاها را به ایران صادر می‌کند، با اجرای کریدور شمال- جنوب، این مبادلات بیش از پیش توسعه خواهد یافت.

http://alwaght.net/fa/News/245383/

منافع ایران از روابط آسیای مرکزی با قفقاز

۱۴ آبان ۱۴۰۲

تهمینه غمخوار؛ گروه بین الملل: تداوم جنگ در اوکراین و تحولات و تغییرات رخ داده و موجود در ژئوپلیتیک مناطق پیرامونی و محور اوراسیا، موجب شده که آسیای مرکزی به یک منطقه مهم تبدیل شود، به طوری که این منطقه جاه طلبی های رقابت ژئوپلیتیکی و منافع استراتژیک را که برای مدت طولانی در منطقه وجود داشته است را آشکار خواهد کرد. در حقیقت، موقعیت آسیای مرکزی، این منطقه را به یک آهنربای ژئواستراتژیک برای قدرت های جهانی تبدیل کرده، به طوری که این منطقه به دلیل موقعیت استراتژیک خود در مرز افغانستان، برای امنیت و ثبات منطقه ای نیز حیاتی است.

حال، طی ماه‌های اخیر و به ویژه پس از خروج آمریکا از افغانستان، توجه و تعاملات کشورهای غربی به آسیای مرکزی و منطقه قفقاز جنوبی افزایش یافته است. در این میان، چندین سوال ذهن تحلیل‌گران را به خود معطوف کرده، به طوری که تحلیلهای مختلفی از سوی کارشناسان مسائل قفقاز صورت گرفته است. در همین راستا و در ادامه دیدگاه اسماعیل باقری کارشناس آسیای مرکزی و قفقاز را می خوانیم.

* جایگاه و تاثیر کشورهای آسیای مرکزی بر تحولات قفقاز جنوبی چیست؟

از آن جایی که آسیای مرکزی و قفقاز به دلایل متعدد از اهمیت ژئوپلیتیکی بالایی برخوردار هستند، وجود و تعدد بازیگران بزرگ با منافع متفاوت و گاها متضاد، موجب شده تا در رویارویی قدرت‌های جهانی، ما شاهد یارگیری‌ها و افزایش نفوذ در دو منطقه استراتژیک آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی باشیم.

افزون بر این، رویارویی روسیه با آمریکا و ناتو در اوکراین و حتی سوریه، موجب شده تا آمریکا و آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده و سایر ان جی اوها به اشکال مختلف در کشورهای آسیای مرکزی نفوذ کنند؛ در حالی که اهداف شومی را هم مدنظر دارند و به اسم تامین ثبات در آسیای مرکزی، نشست‌هایی را برگزار می‌کنند که عملا علیه امنیت منطقه و گشودن جبهه جدید، ابتدا علیه منافع و امنیت روسیه و سپس چین هستند.

در قفقاز جنوبی نیز، آمریکا از بازیگری ترکیه بهره می‌گیرد و عملا ترکیه ضمن دنبال کردن منافع و اهداف خود و اتحادیه کشورهای ترک‌زبان، مدافع طرح‌های آمریکایی و صهیونیستی در جمهوری آذربایجان است. با این مقدمه به سوال شما پاسخ کوتاهی می‌دهم. پیش از هرچیز باید گفت «آسیای مرکزی» درست است نه آسیای میانه؛ به دلیل همان منطق خاورمیانه که صحیح‌ آن غرب آسیا است. آسیای میانه را غربی‌ها بر اساس دوری و نزدیکی این مناطق به خود مطرح کرده اند.

مهمترین مساله در خصوص کشورهای آسیای مرکزی که می‌تواند بر قفقاز جنوبی اثرگذار باشد، مسئله اقتصاد، انرژی، ترانزیت گاز و مسیرهای ترانزیت و صادرات و واردات کالاهای ضروری است

اما، در خصوص جایگاه و تاثیر آسیای مرکزی در قفقاز جنوبی باید بگویم که روابط کشورهای این منطقه با قفقاز فراز و نشیب‌ های داشته است، اما مشخصا پس از فروپاشی اتحاد شوروی سابق، جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز در ۱۹۹۹ استقلال خود را بازیافتند و روابط سیاسی و اقتصادی، در یک سطح معینی تداوم یافت. اما در یک تا دو سال اخیر این تعاملات وارد مرحله‌ی جدیدی شده است. مهمترین مساله در خصوص کشورهای آسیای مرکزی که می‌تواند بر قفقاز جنوبی اثرگذار باشد، مسئله اقتصاد، انرژی، ترانزیت گاز و مسیرهای ترانزیت و صادرات و واردات کالاهای ضروری است.

البته کشورهای آسیای مرکزی به طور مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر سیاست‌های غربی‌ها، برای ایجاد فاصله از این کشورها با چین و روسیه قرار دارند و مشوق‌های اقتصادی غرب نیز بر همین اساس به ازبکستان، تاجیکستان یا ترکمنستان ارائه می‌شود. اما، باید توجه داشت که نکته مهم، امنیت منطقه است و حضور بازیگرانی که موجب برهم‌زدن امنیت قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی در آینده خواهند شد و عملا وضعیت اقتصادی و تعاملات تجاری را آسیب‌پذیر خواهند کرد.

در نهایت باید چنین گفت که کشورهای آسیای مرکزی به ویژه ترکمنستان و سپس ازبکستان و قزاقستان، برای رهایی از بن‌بست ژئوپلتیکی، متنوع کردن مسیرهای گسترش روابط اقتصادی با اروپا و غرب، گسترش صادرات و واردات خود و...، به دنبال گسترش روابط خود با کشورهای قفقاز به ویژه جمهوری آذربایجان و سپس ترکیه هستند، ضمن اینکه این کشورها، به دنبال رهایی از محدودیت‌های سیاستی روسیه نیز هستند.

در چند سال اخیر، رژیم صهیونیستی با حربه توسعه اقتصادی و حوزه کشاورزی، در نهادهای مختلف کشورهای آسیای مرکزی نفوذ کرده‌اند و با ایجاد ان‌جی‌اوها و شرکت‌های به ظاهر غیردولتی، به دنبال اهداف خاص خود در منطقه هستند

هم‌چنین در چند سال اخیر، رژیم صهیونیستی با حربه توسعه اقتصادی و حوزه کشاورزی، در نهادهای مختلف کشورهای آسیای مرکزی نفوذ کرده‌اند و با ایجاد ان‌جی‌اوها و شرکت‌های به ظاهر غیردولتی، به دنبال اهداف خاص خود در منطقه هستند. در حقیقت، یکی از دلایل تحریک این کشورها به توسعه روابط با قفقاز هم همین مساله است که محور ترکیه، ناتو (و به طور پنهانی رژیم صهیونیستی) درصدد است تا نفوذ خود را در آسیای مرکزی گسترش داده و عملا منافع روسیه، چین و ایران را تحت تاثیر سیاست‌های مخرب خود قرار دهند.

جمهوری های آسیای مرکزی درصددند تا از چتر سیاسی و امنیتی روسیه رها شوند و به نوعی در تعاملات‌ خود با بازیگران موثری چون آمریکا، چین، هند، اتحادیه اروپا، ترکیه و...، مناسبات جدیدی برقرار کنند

از سوی دیگر، کشورهای آسیای مرکزی در یک بن‌بست ژئوپلیتیکی واقع شده‌اند؛ به این معنی که در عین اهمیت استراتژیکی جغرافیای سیاسی خود، عملا راه مستقیمی به آب‌های آزاد جهان ندارند و همین مساله موجب شده تا هر قدرتی که به ازبکستان یا تاجیکستان و ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان توجه کند، مورد استقبال قرار گیرد. به ویژه، این کشورها درصددند تا از چتر سیاسی و امنیتی روسیه رها شوند و به نوعی در تعاملات‌ خود با بازیگران موثری چون آمریکا، چین، هند، اتحادیه اروپا، ترکیه و...، مناسبات جدیدی برقرار کنند.

در این میان، بهره‌گیری از دریای خزر و ظرفیت ژئوپلیتیکی قفقاز و دالان زنگزور یا همان دالان تورانی از دید ترکیه، برای ارتباط با اروپا و آمریکا برای کشورهای آسیای مرکزی از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به ویژه که کشورهای هم‌زبان ترکیه، دنبال تحقق کنفدراسیون کشورهای ترک‌زبان هم هستند.

البته باید تاکید کرد که تاکید ایران بر عدم تغییر مرزهای بین‌المللی، عملا موجب شده تا کریدور زنگزور به حاشیه رود و عملا بخشی از مسیر ترانزیتی ایران، جمهوری آذربایجان را به نخجوان و ترکیه متصل کند؛ به ویژه که اخیرا پروتکل کریدور حمل و نقلی چین به اروپا از مسیر ازبکستان، ترکمنستان، ایران و ترکیه به امضای وزرا و نمایندگان کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو) رسید.

* کشورهای آسیای مرکزی چه منافعی را در منطقه قفقاز دنبال می‌کنند؟

آسیای مرکزی برای ترانزیت کالاها و به ویژه انرژی خود به جغرافیای قفقاز نیاز دارد؛ ضمن اینکه برای متنوع کردن مسیرهای ترانزیت و گسترش روابط اقتصادی با ترکیه و اروپا، نیازمند جغرافیای قفقاز است. افزون بر این، به منظور رهایی از بن بست ژئوپلتیکی و رهایی از وابستگی به روسیه و حتی چین، جغرافیای قفقاز لازم است.

توجهات ترکیه، ناتو و آمریکا، اخیرا، به آسیای مرکزی افزایش یافته و کمک‌های چند ده میلیون دلاری آمریکا به کشورهای این منطقه، نوعی مشوق محسوب می شود تا به قفقاز جنوبی توجه داشته و تعاملات میان کشورهای قفقاز جنوبی و کشورهای آسیای مرکزی گسترش یابد؛ البته به شرطی که ۱. امنیت برقرار بوده و افراط‌گرایی و ناامنی در قفقاز وجود نداشته باشد ۲. مسیرهای ترانزیت و زیرساخت‌ها فراهم شده باشد. ۳. بازیگران بزرگ در گسترش این مناسبات ایجاد مانع نکنند. (به نوعی منافع بازیگرانی چون روسیه، چین و آمریکا، متضاد هم نباشند.)

* رویکرد جمهوری اسلامی در قبال دو منطقه مهم آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی چیست؟

ایران نمی‌تواند مانع گسترش روابط کشورهای آسیای مرکزی با کشورهای قفقاز شود، اما می‌تواند در برخی موضوعات منافع خود را جستجو کند. سوآپ گاز و انرژی آسیای مرکزی به ویژه ترکمنستان به عراق و ترکیه، تشویق کشورهای آسیای مرکزی از زیرساخت‌های ترانزیتی ایران و مسیر خشکی (اعم از جاده و بزرگراه و راه‌آهن) از سرخس تا ماکو و بازرگان و یا از سرخس تا بندرعباس و بندر چابهار (ارتباط دادن آسیای مرکزی به جنوب و غرب آسیا به ویژه هند و پاکستان و...) از جمله این موضوعات است.

ایران باید برخی کشورها به ویژه تاجیکستان و ازبکستان را از نیات شوم آمریکا و آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده آگاه سازد که به اسم مبارزه با افراط‌گرایی و ثبات در آسیای مرکزی کمک‌های چند میلیون دلاری را ارائه می کنند؛ اما در واقع پروژه نفوذ را در دستور کار قرار می‌دهند

البته ایران باید برخی کشورها به ویژه تاجیکستان و ازبکستان را از نیات شوم آمریکا و آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده آگاه سازد که به اسم مبارزه با افراط‌گرایی و ثبات در آسیای مرکزی کمک‌های چند میلیون دلاری را ارائه می کنند؛ اما در واقع پروژه نفوذ را در دستور کار قرار می‌دهند.

کد خبر: ۲۵۳٬۴۲۳
https://www.tahlilbazaar.com/news/253423/